سلام به همه ی عزیزانم.امیدوارم حالتون خوب باشه و اوضاع بروفق مرادتون...چندروزپیش یکی ازدوستان کتابی بهم هدیه داد .خداییش غزلیات زیبایی داره.این کتاب گزیده ای از غزلیات آقای صالح سجادی ست.دوست داشتم شماروهم درخوندن یکی اززیباترین این غزلیات باخودم همراه کنم...امیدوارم شماهم لذت ببرید

 

امشب من و "بنان "و خداگریه می کنیم

دراوج دیلمان و دعاگریه می کنیم

امشب خدابه حال من و بندگان خویش

ماهم به حال و روز خداگریه می کنیم

بادفتری گذشته ی خودراورق زنان

یک مشت شبه خاطره راگریه می کنیم

دردستم عکس های پدر جان گرفته است

"کزسنگ ناله خیزد و..." ماگریه می کنیم

باران گرفته شهرپرازضجه ی خداست

ماهم شبیه پنجره ها گریه می کنیم

ازدردبرده ایم به نزدخداگله

ازدست کارهای خداگریه می کنیم

گندیده هرچه گوش و کپک بسته هرچه چشم

امشب بدون اینکه صدا...گریه می کنیم

"ترسم که اشک درغم ماپرده درشود"

ای راز سربه مهر! توراگریه می کنیم