چه حال و هوایی دارم این روزها..........نمیدونم که خوشحالم یا دل گرفته
به چه فکر کنم این روزها .به روزهایی فکر کنم که باید به نبودنت در اتاق کوچک مشترکت با برادرت (که هر از گاهی شاهد مجادله هایتان در آن بودم)عادت کنم یا برگردم و خودم را به آن روزهایی بکشانم که خدا با دادنت به من انگار همه چیز را در زندگی بهم داد...............
چه زود بزرگ شدی چه زود خانم شدی چقدر زود داری عروس میشی.اصلا چرا زود شوهرت دادم مگه نه اینکه این آهنگی را که حتی بابا هم به واسطه ی وجود تو دوست داشت هر وقت که تو ماشین مینشستیم تو ضبط ماشین میزاشتیم و با خنده با هم در مورد اون شاهزاده ای که میتونست بیاد و دختر ما رو ببره با هم حرف میزدیم و به هم میگفتیم که حالا حالا ها تو رو به کسی نمیدیم .چقدر زود حالا حالا ها شد!چه زود شاهزاده اومد و تو رو برد.
دلم میخواد این روزها خودم رو تنها با تک تک خاطراتت از تولدت به پا گرفتنت به حرف زدنت بکشانم .به روزهایی که باهات کلنجار میرفتم که حمام رفتن را دوست داشته باشی و نترسی.به زمانهایی که تب میکردی و در اون لحظه ها تن خودم داغ تر از تو میشد.برم و سیر کنم در اون زمانهایی که دو دست کوچکت در دستان من و بابا بود و با عشق تو را از کوچه باغ میبردیمت به مدرسه .به اون زمانها که تا مدتی تو حیاط مدرسه مینشستم و منتظر اون روزی بودم که تو به کلاس و مدرسه عادت کنی و بی دلیل و به دروغ برای رفتن به دستشویی از کلاس دیگه بیرون نیایی که ببینی آیا من هنوز اونجا هستم یا نه!
برم به اون روزهایی که به سن تکلیف رسیدی و چه خوب از همان زمانه تا به امروز هر آنچه را که باید به آن توجه کنی و عمل نمایی رعایت کردی.با تو مثل بزرگتری که در کنارم هست حرف زدم با تو دوست بودم با من دوست شدی.از همه چی در اون زمان باهات حرف زدم و تو عاقلانه تر از آنچه که سن تو اجازه میداد شنیدی و بدون اینکه دغدغه ای برای من و بابا درست کنی پا به دوران نوجوانیت گذاشتی.
همیشه خانم بودی همیشه خانم هستی و همیشه خانم خواهی ماند چون تو نیلوفری.گل نیلوفر همیشه پاک میماند.
نیلوفر من همدم من مهربون من همراه من داری عروس میشی و من هنوز باورم نمیشه بزرگ شدی ولی دیگه باید باور کنم که نیلوفر بزرگ شده ای هست و شاهزاده ای که تو را به دستانش سپرده ام تا عزیز تر از خانه ی پدریت نگهداری کند.
خاطراتت را نه تنها در همین اتاق کوچک مشترکت با برادرت بلکه در هر گوشه ی این خانه نگه میدارم و تو را در همین نزدیکی با همه ی حال و هوای خوش این روزها راهی خانه ی بخت میکنم.به عشق روزی که دلم برای دیدنت و بوسیدنت تنگ باشد و با آمدنت به خانه ی پر از خاطراتت دلم را شاد کنی
عاشقتم تک گل من
یه دختر دارم شاه نداره...........از خوشگلی تا نداره
عزیزان من : من و همسرم شاد ترین روزهایی را که آرزوی هر مادرو پدری هست که شاهد آن باشند را سپری میکنیم.به سهم خودم همه ی شما عزیزان دلم را در این روزهای خوبم شریک میکنم.